داستان من

سال سوم دبیرستان بودم، یه دوست گیتاریستی داشتم که چند سال از من بزرگتر بود و یه جمله طلایی بهم گفت، این جمله به شکل عجیبی توی ذهنم هک شد و در واقع برنامه منو برای بعضی اهدافم مشخص کرد.

میگفت؛

مهم نیست چه درس و رشته ای میخونی، سعی کن در کنارش یه هنر، یه ورزش و یه مهارت رو یاد بگیری. هنر برای روحیه، ورزش هم برای سلامتی و شادابی جسمت و یک حرفه و مهارت هم یاد بگیر که بعدا بتونی ازش پول دربیاری.

خب این فکر همیشه توی ذهنم بود. سال 85 اولین سال دانشگاهم بود و در کنار اون دنبال یه کار میگشتم، پس با خودم فکر کردم الان بهترین فرصته که یه مهارت یاد بگیرم که بتونم باهاش کسب درآمد داشته باشم…

گزینه های متعددی وجود داشت مثل تعمیر کامپیوتر، تعمیر موبایل و … ولی این موارد برام جالب نبودن چرا که نیاز به تجیهزات خاصی وجود داشت و طبیعتا یه سرمایه باید جور می کردم که در توانم نبود.

اون زمان علم تعمیرات پرینتر یه جورایی انحصاری بود و تعمیرکاران خیلی علاقه ای به انتشار اطلاعاتشون نداشتن. سطح فکر پایین و نبودن بستری مثل شبکه های اجتماعی و … کار بدست آوردن اطلاعات لازم رو کمی مشکل کرده بود.

با کلی تحقیق و بررسی یه آموزشگاه توی تهران پیدا کردم و با هزینه نسبتا زیاد (که تامینش هم برام مشکل بود) رفتم دوماه که مثلا یادبگیرم. ناگفته نمونه که مجبور شدم یه ترم از دانشگاه مرخصی بگیرم.

این دوره یک دستاورد بزرگ داشت، این که جرات پیدا کردم یه مغازه راه بندازم ولی از لحاظ بار علمی و آموزشی تقریبا کمتر از 20 درصد کارایی داشت.

شروع به کار

بالاخره یه زیرزمین اجاره کردم که کارو شروع کنم. حالا پرینتر مشکل دار برام میومد و مشکلاتی که اصلا تو دوره آموزشی بهش اشاره نشده بود!… هیچی دیگه، شرایط سخت بود باید با اتکا بر منابع خارجی و خواهش و التماس از همکارایی که تازه شمارشون رو پیدا کرده بودم یه جوری کار مشتری رو راه می انداختم.

متاسفانه اون زمان هرکسی حاضر نمیشد به سادگی تجربیات خودش رو انتقال بده. حداقل برای من اینجوری بود. به هر حال با هر سختی بود کار شروع شده بود و هر پرینتری که برای تعمیر میومد با یک عطش خاصی سعی داشتم تا مکانیسم کارش رو کامل بفهمم تا بتونم درک درستی از عملکردش بدست بیارم.

یه دوربین کوچک کانن هم داشتم که سعی میکردم از تک تک قطعات و قسمت های دستگاه عکس و فیلم بگیرم تا بعدا به عنوان یه منبع از تجربیات ازش استفاده بشه.

سرتونو درد نیارم تو سال 96 همش تو فکر این بودم یه وبلاگی، وبسایتی چیزی راه بندازم که هم یه پل ارتباطی بشه با همکاران و کاربران و هم اینکه بتونم تجربیاتم رو منتشر کنم.

البته این سایت هم خودش خیلی داستان داشت، و یه بار هم یه دوستی یه مبلغی بابت راه اندازیش گرفت و … دیگه خودتون ادامه داستان رو حدس بزنید.

بعدها یه کانال تلگرام و پیج اینستا راه انداختم و از برخی همکاران فحش های نابی دریافت کردم بابت اینکه یه سری اطلاعات رو دارم پابلیک میکنم! …

و هم اکنون

به هر حال، گذشت و گذشت و حالا بعد از کلی آزمون و خطا و تجربه در خدمت شما هستم… البته تا جایی که سوادم بکشه.

قبلا یه محصولاتی تو سایت گذاشتم صرفا جهت اینکه هزینه های سایت رو پوشش بده، اما باور کنید خودمم از این کار حس خوبی ندارم. اینکه بخوام بابت انتقال دانشم از کسی پول بگیرم… من عاشق نوشتن و تولید محتوای آموزشی هستم و امیدوارم یه روزی بتونم این وبسایت رو تبدیل به یک مرجع آموزشی با کیفیت و پرمحتوا و البته رایگان کنم.

ضمنا دو عنوان کتاب مرتبط هم تقریبا کار تالیفش تموم شده و بزودی منتشر میشه. فکر میکنم برای افراد علاقه مند به این حوزه موثر باشه.

در انتها باید یادآوری کنم این وبسایت کاملا شخصی بوده و توسط خودم بروزرسانی می شود. من شغل اصلی که دارم تعمیر پرینتر هست و در کنار اون زمانی رو برای این سایت میزارم. اگه فکر میکنید در هر زمینه از موضوعات سایت میتونید باهام همکاری کنید لطفا با من ارتباط بگیرید.

علایق علایق زیادی دارم، اما قبل از هرچیز عاشق نوشتن هستم – ستاره شناسی آماتوری – مطالعه در زمینه پرینترها، وب، طبیعت گردی و خودشناسی – آموزش و …
تجارب تدریس – تعمیر پرینتر –
سبد فروشگاه
اسکرول به بالا
مشاوره و خرید پرینتر